ن : مهران
ت : دو شنبه 23 دی 1392
ز : 21:31 |
+
تو صف نون بودم ديدم? تا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث ميکردن ..
اولى : برو بابا !
دومى : به من نگو بابا به من بگو عمو ، به من که ميگى بابا من نسبت به تو احساس مسئوليت پيدا ميکنم!!
اصن يـه وضيه
===============
ه?چ وقت حسرت سه چ?ز رو نخور
ت?پ،ق?افه،معرفت ماکه دار?م به کجا رس?د?م ؟ ها به
کجا رس?دم ؟
===============
مامانم خطاب به مرغ مينامون:
سلام عزيزم، سلام پسرم صبحت بخير! خوب لالا کردي؟
بزار برات دون بيارم عشقم بخوري چاق بشي
چله بشي… آي مامان قربونت بره.. اي جانم اي جانم!
مامانم خطاب به من:
هوي شتر نميخواي اون تن لشت رو از جات بلند کني؟
انقدر آدم لــــــــــــــَش!!
===============
“ب?رون عجب باد? م?اد ، هوا خ?ل? خنک شده ”!
.
.
مقدمه چ?ن? پدرها برا? خاموش کردن کولر !!!
===============
به سلامتيه دختري که دوست پسرشو با يکي ديگه ديد ,نرفت داد و بيداد راه بندازه آبروي پسره بره قشنگ رفت سوار ماشينش شد و جُفتشون رو زير کرد ... خيلي هم شيکو مجلسي . . .!خخخ
===============
کـ? گفـته د?ـفرانسـل و انتـگرال ه?ـچ جـا?زنـدگ? بـه درد نمي خوره ؟! هان ؟؟؟
بنـده خـودم بـه شـخـصه د?ـروز تمـام ش?ـشـه هايخـونـمونو ، با جـزوه هاي هميـنا پـاک کـردم !!!! بعلــههههه
===============
بعضيا يه ژني دارن که باعث ميشه دري که باز ميکنن نبندن ،
مثلا در اتاق ، کشو ، کمد ، شامپو ، خمير ريش ، خمير دندون ...
اينا رو اعصابن
===============
امروز نمي دونم جواب کدوم کار خوبم رو گرفتم !
رفتم صدگرم نخودچي گرفتم، داشتم مي خوردم
که يهو ديدم يه پسته توشه !!!!!
باور کنيد اشک توي چشمام حلقه زده بود
===============
امروز رفته بودم پشت بوم که آنتن تلويزيونون رو تنظيم کنم، با موبايلم شماره خونه رو گرفتم به
مامانم ميگم: الو، مامان خوبه؟ مامانم هم ميگه : مرسي همه خوبن شما خوبين؟ خانواده خوبن؟
ببخشيد بجا نياوردم. :|
الان هم دارم دنبال خانواده واقعيم ميگردم خخخخ
===============
آدم بايد يکي رو داشته باشه !
ساعت دو نصفه شب بهش اس ام اس بزنه ،
بگه دلم گرفته … اونم بگه خفه شو
===============
بدانيد و آگاه باشيد . . .
اين روزها اس ام اس هايي براي شما فرستاده ميشوند با اين مضمون:
“داداش من يه جا گير کردم احتياج به شارژ دارم يکي واسم ميخري؟”
بعد که شما اين لطف رو بهش ميکنيد
اس ا